سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدا - خمار بوی یارم تا بیاید پور یار
خدا را فرشته‏اى است که هر روز بانگ بر مى‏دارد : بزایید براى مردن و فراهم کنید براى نابود گشتن و بسازید براى ویران شدن . [نهج البلاغه]
    خدا

این چند روزه رو عروسی یکی ار آشنا ها بودم . خیلی چیز ها گیرم اومد

تازه فهمیدم که خدا برای ماها یه بازیچه بیش نیست

تازه فهمیدم که خدا فقط یه حل المسائل

تازه فهمیدم خدا فقط برای زمانی که ما مشکلی داشته باشیم تا وقتی مشکلی نداریم که با خدا کاری نداریم کسی کاری به کارش نداره ، زیاد هنر کنیم ?? رکعت نماز بخونیم و دولا و راست بشیم که بهمون گیر نده ؛ فلانی پس نماز و روزت چی شد؟!!

اما همچین که گیر نداریم و تو خوشی ها غرق شدیم یادمون میره که خدائی هم هست که ماها رو خلق کرده و انتظاراتی به غیر از نماز و روزه ازمون داره .دیروز فهمیدم که ماها فقط تا زمانی با خدا کار نداریم که خوش نیستیم خدا ؟

اصلا یادمون میره که ای بابا ادم حسابی تو برای ماموریت اینجا اومدی ، اون رو فراموش نکنی 

جالی خیلی هامون خیلی چیزها هنوز جانیفتاده.

تو عروسی چه حرامهائی حلال نمی شه و چه حلال هائی حرام.

خیلی هامون تو عروسی ها محرم و نامحرم یادمون می ره.

تو عروسی ها  یادمون میره که همون خدای خالق برای این عروسی هم دستور که راهنمائی های داره

خواسته هایی داره که دوست داره تو شادیهامون هم اون ها رو فراموش نکنیم اولین خواسته که فکر می کنم مهترینش اینه که من هم هستم من ؛ من خدا که تو رو خلق کردم الان هم ناظرتم منو فراموش نکنی لا اقل به یادم باش اگه نتونستی تمام خواسته هام رو اجابت بکنی .

و ما با تمام وقاحت یادمون میره

طرف های ما که اینجوری؛ تو عروسی ها گلایه ها سر به فلک میزنه کی اومده؟کی نیومده ؟ کی چیکار کرد و کی چیکار نکرد !!

ولی کسی یلد خدا نست اصلا از اون احوالی نمی پرسن که هست ؟ نیست؟ راضی هست ؟ راضی نیست؟ و ......



 
نویسنده: کمال خادمی |  چهارشنبه 85 مهر 5  ساعت 5:19 عصر 

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نفاق
[عناوین آرشیوشده]