سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خسته - خمار بوی یارم تا بیاید پور یار
فرزند مرده تواند خفت ، و مال ربوده دیده بر هم نتواند نهفت . [ و معنى آن این است که او بر کشته شدن فرزند شکیبایى دارد و بر ربوده شدن مال طاقت نیارد . ] [نهج البلاغه]
    خسته
سلام

این چند روزه رو خیلی خسته شدم

اصلا حال و حوصله خودم رو ندارم

از یک طرف نگران و دل مشغول و از طرف دیگه بسیار پر مشغله

بار ها خواستم همه چیز رو ول کنم برم برم اونجوری که دلم می خواد زندگی کنم برای خود خود خودم کاری نداشته باشم کی چی کار می کنه ؟

اول یه سر می رفتم کربلا یه دل سیر اونجا می موندم و گریه میکنم به حال زار خودم  

بعد نجف و بعدش رو نمی دونم

ولی این رو میدونم که این دنیا نباید این طوری باشه که ما میبنیم .هم جاش رو می گشتم و میدیم

با همه حرف می زدم با هم از تون حاج آقاهای که کتاب های آنچنای رو داشتند تا منسونی که اونطوری می خونه با اون پسری که به خاطر یه اعتقاد ژشت به خانوادش می کنه و از ثروت ها میگزره تا اون آدمی که برای رسیدن به چندغاز همه رو می فروشه، با اون پادشاهی که بجز خودش به هیچ چیز فکر نمی کنه تا اون رئیس جمهوری که به جز راءیاش به چیز دیگه ای فکر نمی کنه .از اون دختری که به خاطر حفظ پاکدامنیش از جونش میگذره تا اون زنی که به خاطر یه هوش تو یه با چند مرد می خوابه یا اون دختر که برای یه بشقاپ سوپ خودش رو در اختیار هر مرد و نامردی میزاره . یا اون اطلاعاتی که به خاطر وطنش از جونش میگزه و قبل دستگیری سیانول می خوره تا اون نماینده مجلسی که نمی دونم برای چی اطلاعات وطنش رو میفروشه .

 



 
نویسنده: کمال خادمی |  دوشنبه 85 دی 4  ساعت 11:52 صبح 

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نفاق
[عناوین آرشیوشده]