سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کمال خادمی - خمار بوی یارم تا بیاید پور یار
هر کس دانش خود را به رخ مردم کشد، خداوند او را روز قیامت انگشت نما کند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
    عاشورا

امروز اول محرم

دیروز یه گزارشگر از من خواست که در مورد قیام عاشورا بگم ؛ نتونستم حرف دلم رو بزنم ولی الان اینجا می گم: راجب درس های عاورا زیاد صحبت شده ولی فکر می کنم یکی از یزرگترین درسهای عاشورا که کمتر راجب به اون صحبت شده و ما بی توجه از کنارش رد شدیم تاوان دادن برای امر به معروف و نهی از منکر باشه که معمولا بهش توجه نمی کنیم . حسین (ع) قیام کرد رای احیای امر به معروف و نهی از منکر و برای انجام این فریضه الهی که علاوه بر ایشون به تک تک ماها هم واجب ، توان این کا رو رو هم پرداخت کرد . حسین به ما ثابت کرد کرد که اگه می خواهید امر به معروف و نهی از منکرتون تاثیر گذار باشه باید یاد بگیرید که تاوان اون رو هم قبول کنید . حسین (ع) برای این تاوان جونشون رو ، یارهاشون رو بچه ها شون رو فدا کرند ، خانوادشون  به اسارت  گرفته شدند و حتی دختر کوچشون تو کوفه شهید شد . و این تاوانی بود که حسین با جون و دل قبول کرد . یه نگاه به خودمون بدازیم ببینیم تا چقدر حاظریم برای امر به معروف و نهی از منکر هزینه بدیم . چند وقت پیش یه حاج آقای بهم گفت: "فلانی آستسن لباست کوتاه" . گفتم :"حاج آق اگه می خوای بلند ترش رو بپوشم پولش رو بده تا بخرم"

عاشورا

حاجی دیگه اصلا و هیچ وقت در مورد لباسم با من صحبت نکرد .

خیلی از ماتا وقتی هستیم که هزینه ای نداشته باشه ولی وقتی هزینه بردار شد همه ما ها کنار  میکشیم و خودمون رو میزنیم به کوچه علی چپ . کدوم یک از م ها حاضریم برای امر به معروف دیگری از جیبیمون مایه بزاریم؟

 

کدوم یک از ما ها حاضریم   باری امر به معروف و نهی از منکر از منافع خودمون چشم پوشی کنیم . کدام یک از ما ها حاضریم برای امر به معروف و نهی از منکز از صندلی که روش می شینیم چشم بپوشیم ؟ امر به معروف به زیدست مثل دشتور می مونه ولی تا حالا بالادستی خودمون رو چی امر به معروف کردیم یا نه . اگه بدونیم  این امر به معروف به قیمت کارمون و کلی دردسر دیگه قرار تموم بشه آیا باز هم امر به معروف می کنیم یا نه؟

اگه به اون حد برسیم که برای امر به معروف از جونمون بگذریم فکر کنم خیلی از کارهامون درست می شه .

   



 
نویسنده: کمال خادمی |  دوشنبه 86 فروردین 20  ساعت 12:3 عصر 
فیلم میم مثل مادر دیدم راست و حسینی بگم وقتی دیدم دلم خیلی گرفت .

نه از فیلم بلکه از مرحوم ملا قلی پور که 

فکر می کنم اینکه بتونی یه مادر رو در مرکز بلا قرار بدی و بخوای از خود گذشتگی اون  ما در رو نشون بدی کار زیاد شاقی باشه ....

میم مثل مادر



 
نویسنده: کمال خادمی |  دوشنبه 86 فروردین 20  ساعت 12:3 عصر 
    غدیر
غدیر



 
نویسنده: کمال خادمی |  دوشنبه 86 فروردین 20  ساعت 11:50 صبح 
   
سلام
خیلی وقته چیزی ننوشتم
اول اجازه بدید عید که تموم شد سال نو رو خدمت همتون تبریک عرض کنم 
اول از همه امیدوارم یوسف گم گشته باز آید به کنعان
دوم سلامتی و طول عمر رهبر معظم انقلاب
سوم توفیق هر چه بیشتر خدمتگزاران واقعی
چهارم رسوائی بیشتر خائنین
و در نهایت سالی که هیچ کدوم از من و شماها شرمنده ای آقا امام زمان نشویم .

و یه آرزوی خیلی کوچیک اندازه ای خودم : 

 خدایا یه روزی بیاد که عید همه انسانها باشه

 



 
نویسنده: کمال خادمی |  دوشنبه 86 فروردین 20  ساعت 11:50 صبح 
    امتحان
نمی دونم کار ما به کجا خواهد کشید .

آیه قرآن می فرماید که : گمان کردید همین که گفتید ایمان آوردیم رها می شوید؟

?? سال پیش ایمان آوردیم که خدا فقط توئی و غیر تو خدائی دگر نیست

لا اله الا الله را گفتیم و امتحان شروع شد . برای همه برای امام و رهبری

برای رئیسان جمهورها

برای وزاء و فرماندهان نظامی و سیاسی و اقتصادی

برای پدر و مادر ها و برای و برای فرزندان که چه خواهید کرد حال که لا اله الا الله گفتید ، بسم این هم دار بلا و سختی .فکر کردید همچین که ایمان آوردید و انقلاب کردید دیگر تمام می شود ، خیر! تازه اول کار است که باید بدوی و برسی 

تازه اول بزم است گر اهل حالی                 

انقلاب کردیم ؛امتحان شروع شد از تسخیر لانه جاسوسی گرفته تا خیانت بنی صدر و جنگ و ترور رجائی و باهنر و بهشتی و ادامه جنگ و صلح و قطعنامه و بازسازی و دزدی هاو ساختن ها و دوم خرداد و قتل های زنجیره ای و ??تیر و رئیس جمهور نهم هلوکاست و قدس و  و مجلس ششم و هفتم و فروش اطلاغات به بیگانه و بیگانه پرستی اکنون......

اکنون انرژی هسته ای ؛دیشب باز هم تحریم کردند که آقا پدرتان را در می آوریم و این نز امتیحانی دیگر است برای رهبری برای رئیس جمهور برای من برای تو برای مامان و بابا و برای همه و همه که چه خواهیم کرد و چگونه از این جواب قالو بلی اول خلقت را خواهیم داد که بهاو گفته ایم که خدایا تنهت تو و تنها تو خدای ما ئی و غیر تو کسی دگر نیست

 

 الله و اکبر



 
نویسنده: کمال خادمی |  دوشنبه 85 دی 4  ساعت 11:52 صبح 
    بی وفا
نمی خواستم این مطلب رو عنوان کنم ولی امروز باز هم خبری شنیدم که هر موقع می شنوم دلم می گیره . باز هم خبر ازدواج یه دختر شیعه با یه پسر سنی رو شنیدم ؛نمی دونم چرا و قتی این خبر رو می شنوم  یه غم سنگین روی دلم می شینه؟

می گم به من چه ولی فکرو خیالش ولم نمی کنه

مگه می شه عاشق کسی بشه که.........؟

 



 
نویسنده: کمال خادمی |  دوشنبه 85 دی 4  ساعت 11:52 صبح 
    خسته
سلام

این چند روزه رو خیلی خسته شدم

اصلا حال و حوصله خودم رو ندارم

از یک طرف نگران و دل مشغول و از طرف دیگه بسیار پر مشغله

بار ها خواستم همه چیز رو ول کنم برم برم اونجوری که دلم می خواد زندگی کنم برای خود خود خودم کاری نداشته باشم کی چی کار می کنه ؟

اول یه سر می رفتم کربلا یه دل سیر اونجا می موندم و گریه میکنم به حال زار خودم  

بعد نجف و بعدش رو نمی دونم

ولی این رو میدونم که این دنیا نباید این طوری باشه که ما میبنیم .هم جاش رو می گشتم و میدیم

با همه حرف می زدم با هم از تون حاج آقاهای که کتاب های آنچنای رو داشتند تا منسونی که اونطوری می خونه با اون پسری که به خاطر یه اعتقاد ژشت به خانوادش می کنه و از ثروت ها میگزره تا اون آدمی که برای رسیدن به چندغاز همه رو می فروشه، با اون پادشاهی که بجز خودش به هیچ چیز فکر نمی کنه تا اون رئیس جمهوری که به جز راءیاش به چیز دیگه ای فکر نمی کنه .از اون دختری که به خاطر حفظ پاکدامنیش از جونش میگذره تا اون زنی که به خاطر یه هوش تو یه با چند مرد می خوابه یا اون دختر که برای یه بشقاپ سوپ خودش رو در اختیار هر مرد و نامردی میزاره . یا اون اطلاعاتی که به خاطر وطنش از جونش میگزه و قبل دستگیری سیانول می خوره تا اون نماینده مجلسی که نمی دونم برای چی اطلاعات وطنش رو میفروشه .

 



 
نویسنده: کمال خادمی |  دوشنبه 85 دی 4  ساعت 11:52 صبح 
نمی دونم بچه ها کجا می روند . پارسال دوستی داشتم که عاشق ولایت بود و امسال هر که را که ولایتی است سخره می کند . پارسال کسی بود که از هم صحبتی با او لذت می بردم و امسال از بودن با او خسته می شوم . نمی دانم بچه ها کجا می روند .

برام خیلی جالب اجلاس اورشلیم کاملا داره به وقوع می پیونده زمانی می گفتند برای به زانو در آوردن شیعه باید دو تا بالش رو هدف گرفت همون دوتا بالی که از تیررس ما برون کرده این شیعه ها رو . این دو بال یکیش انتظار بود و یکیش هم عاشورا .باورمون نشد و شوحی گرفتیم . ولی الان کاملا به چشم خودم میبینم چه اتفاقی داره می افته وخئا به دادم برسه اگه کوتاهی کرده باشم که اونوقت ... . 



 
نویسنده: کمال خادمی |  دوشنبه 85 دی 4  ساعت 11:52 صبح 
    علی
امروز چند روزی که از یتیم شدن انسانیت می گذره

این چند روزه رو زیاد فکر کردم که چرا؟

چرا؟ خدیر خم

چا ؟ سقیفه بنی ساعده

چرا؟ شهادت زهرا

چرا؟سکوت علی

چرا؟ ?? سال اسخوان در گلو

چرا؟ ?? رمضان

چرا؟ شهادت علی

چرا؟ تنها ماندن حسن

چرا؟صلح

چرا؟قیام حسین

چرا؟ شهادتش

چرا؟ اسارت زینب و دیگر همسفرانش

چرا؟ دعاهای زین العابدین

چرا؟ علم باقر

چرا؟فقه صادق

چرا ؟

چرا؟

چرا؟

و چرا؟ غیبت و چرا از طرف دیگر وعده ظهور

اینها سوالهائی که ذهنم رو مشغول کرده

هر کی میتونه جوابش رو تو قسمت نظرات بنویسه

تا من هم بگم بخ چه نتیجه ای رسیدم

 

 

 



 
نویسنده: کمال خادمی |  جمعه 85 آبان 19  ساعت 11:54 صبح 
اول از هم بگم هلول ماه مبارک روضان رو خدمت هم شما تبریک می گم و امیدوارم نماز و روزه همه شما مورد قبول و رضایت حق قرار بگیره . و انشاءالله آخرین رمضانی باشه که بودن فرزند عزیز فاطمه اون دلبر یکتای آفرینش نماز عیدش رو می خونیم .

نمی دونم از ماه رمضان چی بنویسم هم خوشحالم از اینکه مهمون خدا هستم و هم ناراحت از اینکه یه گناهکار بیش نیستم .

از یه طرف خوشحالم که می تونم برای تعجیل در فرج مولا دعا کنم از طرف دیگه ناراحتم به دلیل ?? رمضان که سالروز شهادت پدرش حضرت امیر المومنین است . و باز هم هزاران نگرانی بیشتر که بی او چه بر سر این انسان خواهد آمد .

علی کسی باید گفت به حق جز خدایش و رسولش و همسرش و فرزندان معصومش کسی او را آنگونه که شایسته بود نشناخت و تا جهان باقی است نخواهد شناخت .

علی رازی که بر سینه عالم ناگشودنی و بی پاسخ خواهد ماند تا در روز محشر مردم جهان بیابند که علی ...

 



 
نویسنده: کمال خادمی |  جمعه 85 آبان 19  ساعت 11:54 صبح 
<      1   2   3   4      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نفاق
[عناوین آرشیوشده]